تاریخ : 9 دی 1398
کد 16

آوه در ویکی پدیا

آوه (آبه) شهرکی کهن نزدیک ساوه بوده و اکنون شهری است از بخش مرکزی که در جنوب شهرستان ساوه در استان مرکزی ایران قرار دارد. در این منطقه شهری تاریخی با وسعت ۲٫۲ کیلومتر مربع در زیر خاک مدفون است. بنا بر بر خی روایات این شهر تاریخی پس از قم، دومین کانون مذهب شیعه در ایران به شمار می‌رفت که پس از حملهٔ مغول به ایران متروک گشت. البته ممکن است محلی که در کتب تاریخی به عنوان اوه و مرکز تشیع قید شده است شهرستان اوج مرکز خرقان در استان قزوین کنونی باشد
مردم:
مردم آوه به زبان فارسی صحبت می‌کنند. زبان ترکی در این شهر مختص ایل بغدادی است و پیرو مذهب شیعهٔ دوازده‌امامی هستند.
جمعیت:
براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آوه ۳۹۰۶ نفر (۱۱۰۱ خانوار) و در سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۳۵۵۸ نفر (۸۴۳ خانوار) است
نام شهر:
در فرهنگ‌ها و منابع تاریخی و جغرافیایی عربی و فارسی، آبه و آوه هر دو آمده، اما اغلب به صورت آبه ثبت شده‌است. جمعی چون دمشقی، فیروزآبادی و یاقوت حمودی «آبه» و گروهی چون ابن‌خلدون، مقدسی، ابن بطوطه و نویسندة حدود العالم، «آوه» آورده‌اند. یاقوت حموی می‌گوید: آوه به سبب موازنه با ساوه چنین تلفظ می‌شود و عامة مردم آبه را آوه می‌خوانند. منسوب آن نیز غالباً «آبی» آمده و به ندرت آوی و آوجی هم دیده می‌شود. به گفتة خوانساری این نسبت در مورد فقیهان عموماً «آبی» آمده‌است به استثنای محمدبن محمد علوی آوی (۶/۳۲۳). ابن بطوطه در سفرنامة خود (۱/۱۸۷) از دانشمندی به نام نظام‌الدین حسین آوی و نیز از دانشمند دیگری به نام علاءالدین آوجی (۲/۶۵۸) نام برده و همچنین حافظ ابرو از دانشمندان به نام سید تاج‌الدین آوجی یاد کرده‌است (ص ۱۰۰).
تاریخچه:
برخی از جغرافی‌دانان قدیم، آوه را شهری نزدیک «ساوه» نوشته‌اند (فیروزآبادی) و برای تمیز آن از آوة همدان، آوه ساوه گفته‌اند (لسترنج،(۲۱۱ یاقوت آن را بُلَیده (شهرک) خوانده‌است. نویسندة حدودالعالم گوید: ساوه و آوه شهرک هایی‌اند انبوه، آبادان، با نعمت‌های بسیار، خرم با هوایی لطیف و راه حجاج خراسان (ص ۱۴۲). حمدالله مستوفی آن را «شهر» و از اقلیم چهارم ذکر کرده‌است. اعتمادالسلطنه آن را از بناهای اردشیر بابکان می‌داند (ص ۱۳) مستوفی می‌گوید: «طالع بناش سنبله، دور باروش قرب ۵ هزار گام است. هواش معتدل است و آبش از رودخانة گاوماها… و غله و پنبه در آنجا بسیار نیکو بود، اما نانش سخت نیکو نبود. از میوه‌هاش انجیر نیکو بود. مردم آنجا سفید چهره و شیعة اثنا عشری‌اند و در آن مذهب به‌غایت متعصب‌اند، و با هم اتفاق نیکو دارند و حقوق دیوانی آنجا به تمغا (نک: آل تمغا) مقرر است و ۱۰ هزار دینار ضمانی آن باشد و از آنِ ولایتش که ۴۰ پاره ده‌است، ۷ هزار دینار است و شهر و ولایتش داخل بلوک ساوه‌است» (ص ۶۰).
قزوینی به نقل از ابونصر میمندی گوید: میان آوه و ساوه رود بزرگی است که اتابک شیرگیر (امیر سلجوقی مق ۵۲۵ق/۱۱۳۱م) پلی عجیب و بی مانند با ۷۰ طاق بر آن ساخت؛ و نیز جاده‌ای سنگ‌فرش به طول دو فرسخ از پل تا ساوه بنیاد نهاد تا رهگذران در رنج نیفتند (ص ۲۸۳–۲۸۴). مستوفی‌این رود را شاخه‌ای‌از گاوماهارود می‌داند و می‌نویسد: این رود «چون نزدیک ساوه و آوه رسد، در پس سدی که صاحب سعید خواجه شمس‌الدین محمد صاحب دیوان طاب ثراه در مابین برو ساخته بُحیره شود و فضل آب بهاریش از هفتاد پولان [پل هفتاد طاق] مابین ساوه و آوه… گذشته، در مغازه منتهی می‌شود و بنیاد آب تابستانی ولایت آوه و ساوه بر آن سد است. طول این رود ۴۰ فرسنگ باشد. این رود در ولایت ساوه مانند زاینده رود است» (ص ۲۲۱). اشپولر می‌نویسد: مسکوکاتی به دست آمده که به نام محمدبن یول قتلغ، یکی از امرای ایلخانی در سالهای ۷۳۷ و ۷۳۸ق/۱۳۳۷ و ۱۳۳۸م در چندین شهر از جمله اوه ضرب شده‌است (ص ۱۳۵، حاشیه). اگر این اوه همان آوة ساوه باشد معلوم می‌شود که پس از تاراج مغول دوباره رونق یافته‌است
قاضی ابونصر میمندی در شعری آوه را ستوده و مردم آنجا را شاعر و نویسنده خوانده‌است (یاقوت). از این شهر بزرگان و دانشمندان بسیاری برخاسته‌اند. از جملة آنان وزیر ابوسعد منصوربن حسین آبی (ه م)، ابومنصور محمد آبی (یاقوت)، صاعدبن محمدبن صاعد بریدی آبی و عزالدین حسن بن ابی طالب یوسفی آبی (ه م) (خوانساری، ۴/۱۱۶، ۱۱۷) را می‌توان نام برد.